۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

Trois couleurs: Bleu


سه گانه ي معروف کيسلوفسکي به نام سه رنگ آبي، قرمز و سفيد فيلمي است که او به مناسبت بزرگداشت انقلاب فرانسه ساخته است و هر رنگ آن که نشان از رنگهاي پرچم فرانسه دارد سمبل سه شعار معروف آزادي، برابري و برادري است، که آبی یعنی آزادی...
آبي قصه ي زن ميانسالي است كه در سانحه اي همسر و فرزندش را از دست مي دهد. ابتدا نا اميد است. و به اين نتيجه مي رسد كه "قادر نيست" به زندگي ادامه بدهد. اما عملا مي بيند همانطور "قادر نيست" خود را از زندگي خلاص كند و ناگهان به بلوغي در زندگي خود مي رسد كه مي تواند در آن از قيد و بند هاي زندگي سابقش آزاد باشد.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

(Ta'm e guilass (1997

تنها فیلم ایرانی که برنده جایزه بهترین فیلم کن شده اثری از کیارستمی. پر از اشارات جالب به مقوله زندگی و مرگ. نکته جالب چگونگی تموم شدن فیلمه، جایی که بدیعی توی گودال خوابیده و همه چیز سیاه میشه بعد دوربین برمیگرده و عوامل پشت صحنه رو نشون میده. به نظر من کیارستمی داره میگه که زنده بودن یا مرگ بدیعی مهم نیست و این زندگی هست که جریان داره.
اطلاعات بیشتر اینجا.


(Oldboy (2003

واقعا از دیدن این فیلم برای بار سوم هم لذت بردم. تباهی، نا امیدی، خشونت و انتقام موضوعاتی هست که در این فیلم جار زده میشه.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

(Lilja 4-ever (2002

یه فیلم رئال درباره سوء استفاده جنسی از کودکان.
اطلاعات بیشتر اینجا.

(La double vie de Véronique (1991

زندگی دوگانه ورونیک اثری از آقا کیشلووسکی. موسیقی بسیار جذاب این فیلم واقعا لذت بخشه.
اطلاعات بیشتر اینجا.

(Smokin' Aces (2006

در انتهای فیلم حس وقت تلف کردن بهم دست داد.
اطلاعات بیشتر اینجا.

(Le samouraï (1967

اثری کامل در این ژانر ( نوار) و به نظر من یکی از بهترین کارهای ژان پیر ملویل در مقام کارگردان و آلن دلون در مقام بازیگر.
اطلاعات بیشتر اینجا.

(Rebecca (1940


یه فیلم کلاسیک از آقا هیچکاک. این فیلم واقعا شما را تا انتها میکشونه و از دیدنش هیجان زده میشین.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

(Vargtimmen (1968

ساعت گرگ و میش اثر آقا برگمن. داستان نقاشی که با همسرش در یک جزیره زندگی میکنه، به مهمانی صاحب جزیره دعوت میشه و در اونجا توسط صاحب خانه تحقیر میشه. همسرش در دفترچه خاطرات داستان عشق قدیمی مرد رو میخونه و مرد داستان کشته شدن یک یچه رو برای زن تعریف میکنه. در انتهای فیلم مرد معشوقه قبلی رو عریان در ساختمان مهمان میبینه و کشته میشه.
اظلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

(Le fabuleux destin d'Amélie Poulain (2001

فانتزی جالبیه.
اطلاعات بیشتر اینجا.

(Nikita (1990

یه فیلم جالب از آقا لوک بسون. من ازش خوشم اومد.
اطلاعات بیشتر اینجا.

(The Fountain (2006

دیدن این فیلم حتی برای بار چهارم هم برای من لذت بخش بود. کلا آقا دارنوسکی گزیده کار هستند. این فیلم نمایش تلاش انسانهایی است که به دنبال زندگی ابدی هستند ولی در این راه به آنها اثبات میشود جاودانگی تنها زندگی ابدی نیست.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

(Krótki film o zabijaniu (1988

فیلم کوتاهی درباره کشتن اثر آقا کریستف کیشلوسکی. فیلمی بسیار زیبا با تمی تلخ که من از دیدنش لذت بردم.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

(Tirez sur le pianiste (1960

به پیانیست شلیک کن اثری از فرانسیس تروفو نمایشی است از انسانیت. به نظر من این فیلم اعتقادات ضد هالیوودی تروفو را نشان میدهد. یعنی فیلمی که دارای یک ابر قهرمان نیست و شخصیت اصلی دارای ویژگیهای یک انسان معمولی است.
اطلاعات بیشتر اینجا.

(The Shawshank Redemption (1994

رستگاری در شاوشنگ اثر فرانک دارابونت. این فیلم رو برای بار دوم به صورت دوبله دیدم و باز هم لذت بردم ولی با نظر IMDB راجبش موافق نیستم.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۲۲, پنجشنبه

(La dolce vita (1960

زندگی شیرین برنده نخل طلای جشنواره کن 1959 یک فستیوال 3 ساعته از آقا فدریکو فلینی است.این فیلم نمایش بیهودگی زندگی انسانهای ثروتمند و اشرافی ای است که به خاطر طلاق، مهمانی میگیرند و استریپ تیز میکنند.یکی از شاخصه های سینمای فلینی عدم روایت داستان به صورت صریح و ارائه شخصیتهای جدید در سکانسهای نزدیک به هم است که به صورتی پازل وار درونیات نقس اول را نمایش میدهد.یکی از قسمتهای فیلم نمایش دو کودک است که ادعای دیدن مریم مقدس را دارند و باعث شده که عده زیادی از مردم برای شفا گرفتن دور آنها جمع شوند و در این میان تلویزیون بهترین استفاده تبلیغاتی را میکند.
اطلاعات بیشتر اینجا.



۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

(Mia aioniotita kai mia mera (1998


ابدیت و یک روز اثری از آقا آنجلوپلوس فیلمی درباره نویسنده ای است که تاسف روزهای گذسته را میخورد. روزهایی که از نزدیکان خود دور بوده است. این فیلم شباهت زیادی به کارهای تارکوفسکی دارد. ضمنا موسیقی متن فوق العاده ای اثر خانم Eleni Karaindrou این فیلم را کامل میکند.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

(Solyaris (1972

سولاریس فیلمی درباره جستجوی انسانیت است اثر آقا تارکوفسکی. سفر انسانی به سیاره سولاریس و ظاهر شدن خاطراتی که مردن.
اطلاعات بیشتر اینجا.

(Dancer in the Dark (2000



یه تراژدی موزیکال ار لارس ونتریر. به نظر من تصوری که بیننده از فیلمهای موزیکال داره رقص و آهنگهای شاده، ولی تو این فیلم این سنت شکسته میشه و نتنها شادی تو این فیلم نیست بلکه ممکنه باعث تحریک احساسات هم بشه. بیورک یه بازی خیره کننده از خودش نشون داده و البته از خانم کاترین دنوو نباید چشم پوشی کرد.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

(Cet obscur objet du désir (1977

آخرین فیلم لوئیس بونوئل پدر سینمای سوررئال جهان؛ بونوئل این فیلم را زمانی که 80 سال داشت ساخت؛ فیلمنامه این فیلم توسط خود بونوئل و ژان کلود کریر بر اساس رمانی به نام The Devil is a Woman نوشته شد.

از ابتدای شروع فیلم تا دقایق آخر با داستانی نسبتاً ساده و روان مواجهیم، ولی در دقایق آخر بونوئل با خلق چند صحنه پیچیده و معما گونه اثر انگشت سینمای سوررئال خودش را بجای میگذارد.

فیلم داستان گوشه‌ای از زندگی ماتیو مرد میانسالی است که از رفاه مادی و منزلت اجتماعی بالایی برخور‌دار است. در ابتدای فیلم ماتیو سطل آبی را بر روی زنی که بقول ماتیو "بدترین زن در دنیا" است و آثار کبودی و زخم بر روی صورت دارد، خالی می‌کند. وقتی مسافران علت این کار ماتیو را می‌پرسند ماتیو داستان عشق خودش را به دختر جوان، کونچیتا، نقل می‌کند. مسافران که شامل یک زن و دختر کوچکش، یک پرفسور روانشناس و یک قاضی است تنها نقش شنونده (و احتمالاً قضاوت کنندگان) را دارند. داستان اصلی فیلم از همین نقطه با فلش‌بک‌هایی به گذشته آغاز می‌شود.

نقش کونچیتا را دو بازیگر متفاوت به نامهای Carole Bouquet و Angel Molina بازی می‌کنند. استفاده از دو بازیگر برای نقش کونچیتا یکی از تکنیکهای مورد علاقه بونوئل است. در واقع بونوئل با اینکار دو شخصیت متفاوت از کونچیتا را ارائه می‌دهد. یکی دختری پاک و صادق، باکره و وفادار به اخلاقیات و دارای افکار روشنفکرانه. کونچیتا از عشق ماتیو ثروتمند راضی است ولی خودش را تسلیم هوس‌بازیهای مردانه ماتیو نمی‌کند؛ تنها یک راه برای ماتیو وجود دارد و آن احترام به شخصیت کونچینتا، احترام به آزادی او و اینکه قبول کند کونچیتا یک "شیء" نیست. در مقابل این شخصیت آرمانی، کونچیتا (و شاید تمام زنان دیگر دنیا) داری شخصیت دیگری هم هست؛ زنی طناز و عشوه‌گر و در عین حال هوسران و خودخواه که با رفتاری سادیسم گونه از آزار ماتیو لذت می‌برد.

بعد از پایان داستانی که ماتیو برای مسافران نقل می‌کند، کونچیتا سر می‌رسد و او هم مثل ماتیو سطل آبی را روی وی خالی می‌کند، کونچیتا فرار می‌کند ولی ماتیو او را در دستشویی قطار گیر می‌اندازد؛ در اینجا مجدداً شاهد نمود شخصیت دیگر کونچیتا هستیم، دست به سینه ایستاده و به ماتیو زبان درازی می‌کند!

در سکانس آخر در حالی که ماتیو و کونچیتا دست در دست هم در حال عبور از خیابانی در پاریس هستند، توجه ماتیو به فروشگاهی جلب می‌شود که زنی لباس سفید خون‌آلودی را از کیسه‌ای که قبلاً در چند جای فیلم توسط ماتیو حمل می‌شده در می‌آورد و مشغول دوختن آن می‌شود؛ ماتیو چیزی را برای کونچیتا شرح می‌هد که بیننده متوجه آن نمی‌شود؛ مجدداً کونچیتا قهر می‌کند و ماتیو التماس کنان به دنبالش می‌رود.

زمانی که این فیلم را می‌بینید شخصیتهای مثبت و منفی مدام عوض می‌شوند؛ گاهی ماتیو را تحسین می‌کنید و زمانی کونچیتا را. همینطور در این فیلم نیز مثل دیگر فیلمهای بونوئل نکات مبهم زیادی وجود دارد: گیر افتادن موش در تله زمانی که ماتیو کونچیتا را از مادرش خواستگاری می‌کند استعاره از چیست؟ افتادن مگس در لیوان مشروب ماتیو در رستوران چطور؟ بدتر از همه همان سکانس گیج کننده آخر فیلم؛ بخیه کاری لباس پاره شده و تمرکز طولانی مدت دوربین روی این صحنه و بهت ماتیو!؟ تصویر پوستر قدیمی این فیلم نیز برای من یک معماست! به گمان من کیسه‌ای که همراه ماتیو حمل می‌شده گوشه‌ای از خاطرات قدیمی ماتیو است که در جایی از فیلم توسط او بدور ریخته می‌شود. بازگویی خاطرات قدیمی وی برای کونچیتا (که احتمالاً مربوط به زن سابقش بوده) باعث رنجش کونچیتا می‌شود.

منبع: ویکی پدیای فارسی.

اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

(Up (2009

یه انیمیشن فوق العاده.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

(Public Enemies (2009



فیلمه جالبیه به کارگردانی آقا مایکل مان. تو این فیلم با دوتا شخصیت اصلی روبرو هستبن، اولی یه سا رقه بانک حرفه ای که نقششو آقا جانی دپ به عهده داره و دومی یه رئیس پلیس درستکار که کرسیتین بیل هستش و فیلم تعقیب و گریزی هست بین این دو. کلا هر دو شخصیت خوب نشون داده میشن و بیننده کمی در جهت گیریش دچار مشکل میشه.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

(Inland Empire (2006


یک هزارتوی عجیب و خیالی از دیوید لینچ. تو این فیلم شاهد یک داستان پیچیده و نانفهوم از این کارگردان هستین. من خودم هنوز کلی سوال از فیلم قبلیش یعنی جاده مالهالند دارم، حالا با دیدن این فیلم دیگه حرفی واسه گفتن ندارم. البته راجب فیلمهای دیگش در آینده نزدیک بیشتر مینویسم.
اطلاعات بیشتر اینجا.

۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

(Höstsonaten (1978


آخرین فیلم خانم اینگرید برگمن، به کارگردانی برادرشون آقا اینگمار برگمن. به نظر من این فیلم علاوه بر کارگردانی خوبی که داره شامل بازیهای بسیار عالی هم هست. مخصوصا سکانسهایی که مادر و دختر دارن از عقده های روانی گذشتشون میگن. ولی اگه به سبک برگمن علاقه دارین حتما این فیلم رو ببینین.
اطلاعات بیشتر اینجا.

(Terminator Salvation (2009


به نظرم یه فیلم خوش ساخته، به کارگردانی MCG. من با دیدنش واقعا سرگرم شدم.
اطلاعات بیشتر اینجا.