skip to main |
skip to sidebar
تصاویری واقعی از apollo 11 .
اطلاعات بیشتر اینجا.
مردی (مارکو پلتولا) که به تازگی وارد هلسینکی شده است به پارک می رود. ولگرد ها به او حمله می کنند اموالش را می دزدند، کارت شناسایی اش را دور می اندازند و خودش را به قصد کشت کتک می زنند. مرد داستان ما خود را به بیمارستان می رساند و در بیمارستان می میرد. اما بعد از خروج دکتر و پرستار از اتاقش از بستر مرگ بر می خیزد و از بیمارستان فرار می کند. اکنون او مرده ای است که جانی دوباره یافته است ولی هیچ چیز از گذشته اش به خاطر نمی اورد.
روابط میان انسانها بسیار تاثیر گذار و جالبه، هیچ حرف اضافه ای در فیلم وجود نداره و بیشتر تصاویر گویای درونیات انسانهاست.
اطلاعات بیشتر اینجا.
توضیحات اول فیلم خیلی جالبه: بچه ها همه چیز رو باور میکنند چون خیلی راحت اعتماد میکنند. من از دیدن این فبلم لذت بردم و حقه های سینمایش واسم خیلی جالب بود.
اطلاعات بیشتر اینجا.
من فکر میکنم هانکه از نمایش زشت ترین اتفاقات ممکن لذت میبره. بدترین موقعیتهایی که ممکنه به ذهن بیننده برسه و نتایج فاجعه بار.
اطلاعات بیشتر اینجا.
به گفته گدار فیلم درمورد فرزندان کوکاکولا و مارکس است. فیلم ارتباطات دختر و پسری را نشان می دهد که نماینده هم نسلهای خود و مشکلات موجود آن زمان هستند.
اطلاعات بیشتر اینجا.
مجموعه ای سمبولیک و سرشار از عجایب تصویری.
اطلاعات بیشتر اینجا.
فیلمی سمبولیک که نمایش سه دنیای موجود در ذهن برگمن است. فیلم ترکیبی از واقعیات دنیای امروز و آرزوهای ذهن کارگردان است.
اطلاعات بیشتر اینجا.
فیلم بهار... از پنج اپیزود مجزا تشکیل شده است که بر توالی فصلها پیش میرود ولی نه دقیقا بصورت پشت سرهم. شرح و سرگذشت انسان است از کودکی تا پیری که با هریک از فصلها نقطه گذاری شده است. هر فصل، قسمتی از زندگی یک راهب را به همراه تنها شاگرد اش به تصویر میکشد. فاصله هر فصل با فصل بعدی حدودا پانزده سال است که با ترتیب زمانی ولی با تاخیر زمانی در جلو چشمانمان جلوه نمایی میکند.
اطلاعات بیشتر اینجا.